International
15H58 - mardi 18 mai 2021

دست‌کم پنجاه دخترجوان افغان در کابل کشته شدند: سلطه‌جویی و جهان‌گشاییِ طالبان به افغانستان محدود نخواهد ماند
سرمقالۀ میشل توب و فهیمه روبیول

 

 

Opinion Internationale publishes the English and Dari version of the article « Une cinquantaine de jeunes Afghanes assassinées à Kaboul : l’Afghanistan ne sera pas l’enclos des talibans ni leur base de conquête du monde. L’édito de Michel Taube et Fahimeh Robiolle » published on May 12, following the attack in Kabul that killed 50 young Afghan women.

 

 

 

شنبه، ۸ مه ۲۰۲۱ ، در ورودی یکی از مدارس دخترانۀ شرق کابل، در یکی از فرودست‌ترین محله‌های شهر، جایی که هزاره‌ها، اقلیت شیعه، سکونت دارند، سه حملۀ تروریستی صورت گرفت. ۶۳ نفر کشته شدند: تعدادی رهگذر، تعدادی معلم، اما غالباً دختران جوان ۱۲ تا ۱۷ ساله. این اولین بار نیست که اقلیت هزاره، که در نظر طالبانِ حنفی اقلیتی حقیر و کافر است، مورد هدف قرار می‌گیرد.

یکشنبه، این دختران در گورهای دسته‎‌جمعی در دو تپه بر فراز کابل دفن شدند. بعضی از این اجساد چنان آسیب دیده بودند که شناسایی‌شان حتی برای پدرومادرشان نیز ناممکن می‌نمود. در گوشه‌ای از یکی از خیابان‌های نزدیک مدرسه، کتاب‌ها و دفترهایی را می‌دیدی که در آن‌ها رؤیای «بجایی رسیدن» نوشته شده بود: پزشک یا پلیس یا معلمی که می‌خواهد به خانواده‌اش کمک کند و زندگی‌شان را بهبود ببخشد، و همچنین اشعار و دعاهایی برای ماه رمضان.

این دختران کشته‌‌شده در افغانستان، دختران خود ما هستند!

مدرسه رفتن برای این دختران چالش روزانه‌ای بود مضاف بر کمک به مادر در کارهای خانه، یا کسب درآمد ناچیز از راه قالیبافی برای کمک به معیشت خانواده. پدران‌شان بیشتر کارگران ساده‌ای بودند که درآمدشان با پیدایش کرونا به‌شدت کاهش یافت. شنبه بیش از ۱۵۰ زخمی به جا ماند که برخی‌شان در وضعیت وخیمی به سر می‌برند. فقر به آن‌ها اجازه نمی‌دهد که در شرایط مطلوبی درمان شوند. پدر یکی از دخترهایی که متحمل چندین شکستگی استخوان شده است، می‌گفت پول خرید پلاتین برای احیای بازوی دخترش را ندارد.

 

از این دختران، برخی رفتند و باز نخواهند گشت و رؤیاهای خود و والدینشان برای زندگی بهتر پر کشید. برخی نصیب‌شان زخم و جراحت شد و برای برخی دیگر که شاهد این وحشیگیری بودند، هراسی همیشگی به جا ماند.  

 

این عملیات تروریستی مشخصاً دخترها و کسب دانایی را هدف قرار داده است. طالبان می‌داند که زنان و کسب دانایی پاشنۀ آشیلشان خواهد بود. از ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۱،  زنان که ۵۰% جمعیت را تشکیل می‌دهند، از لحاظ اجتماعی وجود نداشتند، حق‌وحقوقی نداشتند، مطیع و فرمانبردار در ظلمات منازل‌شان زندگی می‌کردند و متحمل انواع خشونت‌ها می‌شدند. امروزه، دخترها به مدرسه می‌روند و وکیل و خبرنگار و نمایندۀ مجلس/سناتور و معلم و پزشک و تاجر و هنرمند و ورزشکار و … می‌شوند. این شورواشتیاق در دانشگاه کابل و در مراکز آموزش عالی دیگر نیز به چشم می‌خورد، اگرچه اینجا و آنجا می‌توان مدارس دخترانه‌ای یافت که تعطیل شده‌اند و جایشان را به مکاتب قرآنی برای پسران داده‌اند.

بسیاری چیزی از حکومت طالبان بجز آنچه که از دوره‌ای که آن‌ها افغانستان را در دست داشتند نقل شده است نمی دانند. در واقع نزدیک به ۶۰% افغان‌ها کمتر از ۲۴ سال سن دارند.   

دخترها به هیچ وجه نمی‌خواهند به عقب بازگردند. دختران طالبان را نمی‌خواهند!

این حملۀ تروریستی به مدرسۀ دخترانه چیزی نیست جز ادامۀ روند کشتارهای تروریستی غیرانسانی که متأسفانه هرگز از سرعتش کاسته نشده است. در سال‌های اخیر، کشنده‌ترین حملات در این بخش از کابل رخ داده و علیه شهروندانِ مدارس و مساجد بوده است.

تروریست‌ها پیش‌تر نیز کسب دانایی را هدف قرار داده بودند. حمله به دانشگاه کابل را به خاطر داریم، و هم‌چنین حمله به خوابگاه دانشجویی لوگار (که همین هفتۀ گذشته رخ داد) و مانند همین موردِ مدرسه، تروریست‌ها دانشجوهای بی‌گناه را هدف قرار داده بودند.

ریختن خون بی‌گناه‌ترینِ موجودات، از جمله این دختران خرد، به‌خودی‌خود عملی شنیع است، اما این طالبان بر چه مبنایی چنین عملی را در ماه مبارک رمضان و نزدیک عید فطر انجام می‌دهند؟ افسوس، درحالی که افغانها و جامعۀ بین‌الملل از آنها درخواست میکردند که خشونت در ماه مبارک رمضان را کاهش دهند، سخن‌گوی طالبان بیان کرده بود: «جهاد در رمضان ثواب بیشتری دارد!».

طالبان اظهار داشته که حمله به مدرسۀ دخترانۀ شرق کابل کار آن‌ها نبوده است. اما از بیست سال پیش تا کنون هر چه حمله علیه مردم افغانستان صورت گرفته، کار همین گروه خون‌خوار است. نباید ساده‌لوح باشیم: اغلب گروه‌های تروریستی‌ای که در افغانستان مستقرهستند با هم در ارتباط‌اند و در جنگ‌ها و نزاع‌های مختلف به هم یاری می‌رسانند.

 

مسائل ژئوپلتیک

در واقع، اگر این جنگ‌ها و خشونت‌ها کار طالبان نیست، تنها یک معنی می‌تواند داشته باشد و آن این است که این گروه یک ‌شبه تغییر کرده‌ است! زهی خیال باطل! زیرا آن‌ها هم‌چنان در استان‌های بغلان، قندهار، هلمند، فاریاب، و غزنی، …جنایات جنگی را ادامه می‌دهند. چرا طالبان همواره برای مذاکره پیش‌شرط می‌گذارند؟ چرا تمام نیروی خود را بسیج کرده‌ و آمادۀ یورش شده‌ اند تا شهرها و نواحیِ مختلف را با روش‌های نظامی فتح کنند، در حالی که نیروهای خارجی درست مطابق میلشان در حال ترک کردن کشور هستند؟

طالبان حربه‌ای جدید یافته‌ اند: حملات تروریستی را به عهده نمی‌گیرند تا اذهان عمومی را دور بزنند، به خود مشروعیت ببخشند، و بیش از پیش شروط خود را تحمیل کنند.

طبق معمول، جامعۀ بین‌الملل خطاب به مردم افغانستان تسلیت گفته و این حملات را محکوم کرده است. این بیانیه‌های زیبایی که می‌گویند ما غربی‌ها در کنار مردم ایستاده ایم، در تضاد کامل با واقعیت موجود است: کاهش کارمندان سفارت‌ها، و طرح‌های فوریتی‌شان برای تعطیلی که هم ‌زمان شده است با تسریع خروج آمریکایی‌ها در اجرای تصمیم جو بایدن. این مردمی که ۴۲ سال است گرفتار جنگ هستند، احساس می‌کنند که به حال خود رها شده‌اند.

در سپتامبر ۲۰۲۰، قبول پیش‌شرط آزادی ۵۰۰۰ زندانیِ طالبان برای قبول شروع مذاکرات در دوحه، نه صلح را گامی به پیش برد و نه ذره‌ای از خشونت کاست: اکثر این زندانیان بلافاصله پس از آزادی اسلحه به دست گرفتند.

درست در زمانی که آمریکایی‌ها تاریخ خروجشان از افغانستان را سرعت بخشیده اند (۱۱ سپتامبر ۲۰۲۱)، دست اندرکاران در حال چانه‌زنی با طالبان برای کشاندن آن‌ها به سر میز مذاکره در استانبول هستند و احتمالاً این بار پیش‌شرط‌طالبان آزادی ۷۰۰۰ زندانی خواهد بود و خروج از فهرست تحریم های سازمان ملل متحد، به گفته خودشان بخصوص برای تسهیل عبور و مرور.

در سطح بین‌الملل، واژه‌هایی که در خصوص طالبان به کار می‌روند، روز‌به ‌روز لطیف‌تر می‌شوند: «عملیات تروریستی» جایش را به «خشونت» داده است و «تروریست‌ها» جایشان را به «شورشی‌ها» و «گروه‌های هراس افکن». تروریست تروریست است، لاپوشانی نکنیم و رک و پوست کنده حرف بزنیم!

طالبان با نپذیرفتن تقسیم قدرت اشتباه استراتژیک بزرگی را مرتکب میشوند، زیرا یقین دارند که به‌محض خروج آمریکایی‌ها افغانستان را زیر سلطۀ خود خواهند گرفت و در آنجا یک حکومت اسلامی (واژه ای لطیف تر از امارات اسلامی‌) برقرار خواهند کرد. امروز طالبان با نظامیان افغانستان در ستیز اند، اما فردا نه فقط با نظامیان بلکه با تمامی نهضت‌هایِ مخالف استقرار امارات اسلامی باید بجنگند. جنگ داخلی جدیدی در کمین افغانستان است. ما که این را می‌دانیم، اما به آن‌هایی که به طالبان بیش از پیش مشروعیت می‌بخشند تا آنها را به مذاکره تشویق کنند، باید گفت که مذاکره امری دوجانبه است، و طالبان در پی مذاکره نیستند، بلکه می‌خواهند زمان بخرند. در هر صورت، این سلطه‌جویی محصور به خاک افغانستان نخواهد ماند و دیر یا زود خطر درِ خانۀ ما را نیز خواهد زد.

فقط به عنوان نمونه، ۶ سال پیش، ۲۰۰ دختر جوان نیجریایی به‌دست بوکوحرام دزدیده شدند و فرانسۀ فرانسوآ اولاند رئیس جمهور آن زمان فرانسه پذیرای یک اجلاس بین‌المللی تمام‌وکمال برای محکوم کردن این فاجعۀ شد؛ حمله به این دختران بی‌گناه ، جنایت علیه بشریت است.

جامعۀ بین‌الملل منتظر چیست تا از سرنوشت این دختران افغان به خشم ‌آید‌ و جلوی بازگشت طالبان به قدرت را بگیرد؟ پیروزی طالبان تضمینی خواهد بود برای اینکه اسلام‌گرایی تروریستی در اروپا و آفریقا و سراسر دنیا دوچندان شدت یابد

Arrêtons de dénigrer notre chère Tunisie !

En cette ère où les images ont un pouvoir émotionnel puissant et peuvent fausser la réalité, Nous, enfants de la France et de la Tunisie, et amis de cette terre d’Afrique du…